گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد اول
[سوره البقرة ( 2): آیه 138 ]...




ص : 267
( صِبْغَۀَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَۀً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ ( 138
شأن نزول: بعد از نزول آیات قبل، یهود بکلی اعراض نمودند از متابعت
__________________________________________________
. 1) تفسیر صافی، جلد اوّل، صفحه 192 - اصول کافی، صفحه 415 ، حدیث 19 )
. 2) تفسیر صافی، جلد اوّل، صفحه 192 - اصول کافی، صفحه 415 ، حدیث 19 )
. 3) تفسیر صافی، جلد اوّل، صفحه 193 )
ص: 268
پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و نصاري نیز طرح مخالفت افکنده با مسلمانان در مقام مفاخرت برآمده که ما را صبغهاي هست و
شما را نیست و صبغه آنها این بود که مولود خود را بعد از هفت روز در آب زردي غوطه میدادند بنام (معمودیه) چشمهاي است
در نواحی بیت لحم، به زعم آنها حضرت عیسی علیه السّلام به آن غسل داده شده و میگفتند: ما مولود خود را رنگ نمودیم به
علامت نصرانیت، و به اعتقاد فاسد خود این آب پاك کننده مولود است از غیر دین مسیحی، چنانکه حالیه اگر کسی نصرانی شود
او را غسل تعمید دهند به همین مناسبت باشد، و آن را قائم مقام ختان میدانستند حق تعالی آیه شریفه نازل فرمود که اي مسلمانان
بگوئید در جواب آنان:
صِبْغَۀَ اللَّهِ: پاك گردانیده است قلوب ما را با ایمان. صبغه را چند تفسیر است:
-1 ایمان به سبب آنکه اثر ایمان بر مؤمن ظاهر است، مانند ظهور رنگ بر چیز رنگ شده و تداخل نموده در قلوب مانند تداخل
صبغ بر جامه و یا به سبب مشاکله باشد به آب معمودیه که به زعم نصاري مطهر آنها و محقق نصرانیت است ایمان به (صبغه)
مسمی شده.
که هر «1» -2 توحید سبحانی که رنگ اصل خلقت و آفرینش خداي تعالی باشد نظر به حدیث شریف کلّ مولود یولد علی الفطرة
مولودي تولد یابد به فطرت توحید.
یعنی به درستی «2» -3 اسلام چنانچه عیاشی از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده انّ الصّبغۀ هو دین اسلام و هو ملّۀ ابراهیم
صفحه 162 از 303
دین اسلام و او ملت ابراهیم علیه السّلام است. « صبغه » که
4 -
ت
ی
ا
د
ه
و
د
ا
ش
ر
ا
ه
ب
ت
ج
ح
د
ش
ا
ب
ه
ک
ي
ا
د
خ
ی
ل
ا
ع
ت
ن
ی
ن
م
ؤ
م
ا
ر
ه
ب
ت
ج
ح
د
و
خ
د
ا
ش
ر
ا
ه
د
و
م
ر
ف
ه
ب
بب س
ل
و
ب
ق
ن
ا
م
ی
ا
.
__________________________________________________
1) اصول کافی، جلد دوّم، صفحه 13 ، حدیث چهارم. )
2) تفسیر عیّاشی، جلد اوّل صفحه 62 ، حدیث 108 (متن حدیث چنین است: الصبغۀ الاسلام) و نیز رجوع شود به تفسیر برهان، )
[...] . صفحه 157 ، حدیث 3 و 4 و 5 و 6
ص: 269
-5 مراد به صبغه ختنه است که مطهر مسلمانان و ممیز آنان باشد.
وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَۀً: و کیست نیکوتر از خدا در تطهیر از ادناس.
(استفهام انکاري) یعنی نیست نیکوتر از خداي تعالی در شعار و علامت دین یا در ارشاد به یقین، یعنی هیچ دینی بهتر از دین او
نیست. وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ:
و ما مر او سبحانه را پرستش کنندگان و فرمانبرداریم. این تعریض اهل کتاب است، یعنی ما شریک قرار ندهیم چنانچه شماها
مشرك هستید.
[سوره البقرة ( 2): آیه 139 ]... ص : 269
( قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ ( 139
شأن نزول: یهود و نصاري از تعریضات قرآن دو مرتبه از روي تعصب گفتند: ما را شرف دوستی و محبت خدا ثابت است به او
سزاوارتریم از مسلمانان آیه شریفه نازل شد:
قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ: بگو اي پیغمبر در جواب آنان آیا مجادله و مخاصمه میکنید ما را در دین خدا و در دعوي اولویت در
انتساب حق، وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ: و حال آنکه ذات سبحانی پروردگار ما آفریدگار شماست و اختصاص نیست او را به قومی دون
قومی، پس هر که از بندگان حکمت و مصلحت باشد، او را رتبه نبوت عطا فرماید: وَ لَنا أَعْمالُنا: و براي ما است جزاي اعمال ما، وَ
لَکُمْ أَعْمالُکُمْ: و براي شما است مکافات اعمال شما.
وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ. و ما او سبحانه را مخلصانیم در اعتقاد و عمل و موحد هستیم به ایمان و طاعت نه شما، پس خدا به بعث پیغمبر
از میان ما سر افرازي داد ما را.
تنبیه: آیه شریفه اشاره است به آنکه بنده باید در اعتقادات و عبادات، خلوص نیت را منظور دارد. خالص در لغت عبارت است از
چیزي که تصفیه و پاك باشد و ممزوج به غیر نباشد. و عمل خالص آنست که مجرد باشد قصد
ص: 270
قربت در او از تمام شوائب، و امر مهم معظمی است. چنانچه در منهج- حذیفه یمانی گوید: از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
یعنی «1» پرسیدم از اخلاص، فرمود: به توسط جبرئیل از خدا سؤال نمودم فرمود: هو سرّ من سرّي استودعه قلب من احببته من عبادي
اخلاص سرّي است از اسرار من، به ودیعه نهم در دل آنکه دوست داشته باشم او را از بندگانم.
در عیون اخبار الرضا علیه السّلام- ابن بابویه به اسناد خود روایت نمود از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام: قال الدّنیا کلّها جهل الّا
مواضع العلم و العلم کلّه حجّ ۀ الّا ما عمل به و العمل کلّه ریاء الّا ما کان مخلصا و الاخلاص علی خطر حتّی ینظر العبد بما یختم له
یعنی دنیا تمامش جهل است مگر مواضع علم، و علم هم تماما حجت باشد مگر آنچه عمل شود به آن، و عمل تمامش ریاء :«2»
صفحه 163 از 303
باشد مگر آنچه خالص باشد، و اخلاص هم مورد خطر است تا به چه خاتمه یابد عمل بنده.
[سوره البقرة ( 2): آیه 140 ]... ص : 270
أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصاري قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ
( شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ( 140
أَمْ تَقُولُونَ: یا اینکه میگوئید اي اهل کتاب، إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ: بدرستی که حضرت ابراهیم علیه السّلام و اسماعیل
علیه السّلام و اسحق علیه السّلام، وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ: و یعقوب و اولادان او، کانُوا هُوداً أَوْ نَصاري بودند یهودي یا نصرانی قُلْ أَ
أَنْتُمْ أَعْلَمُ: بگو اي پیغمبر به
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، جلد اوّل، صفحه 310 )
. 2) بحار الانوار، جلد 70 ، صفحه 242 ، حدیث 9 )
ص: 271
ایشان بر سبیل توبیخ: آیا شما داناتر هستید به ادیان پیغمبران، أَمِ اللَّهُ: یا خداي تعالی که ایشان را بدان مبعوث ساخته. پس از کجا
حکم یهودیت و نصرانیت آنها را نمائید، وَ مَنْ أَظْلَمُ: و کیست ظالمتر (استفهام انکاري) یعنی نیست ظالمتر، مِمَّنْ کَتَمَ شَ هادَةً عِنْدَهُ
مِنَ اللَّهِ: از کسی که کتمان کند شهادتی را که ثابت باشد نزد او از جانب خدا. مراد تبیین خدا است صحت نبوت حضرت خاتم را،
یا نیست ظالمتر از کسی که کتمان کند شهادت را نزد خود از خدا، یعنی لازمه قول شما آنست که هیچ کس از خدا ظالمتر نباشد
اگر کتمان شهادت نماید نزد خود و بندگان خود را در گمراهی اندازد. تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا. یعنی اگر حضرت ابراهیم
علیه السّلام و پیغمبران مذکوره یهودي یا نصرانی بودند، البته حق تعالی اخبار مینمود و شهادت میداد. و چون فرمود: ما کانَ
إِبْراهِیمُ یَهُودِیا وَ لا نَصْرانِیا: نبود ابراهیم علیه السّلام یهودي و نه نصرانی بلکه به ملت اسلام بوده و پیغمبران تابع حضرت ابراهیم علیه
السّلام بودند در دین به اتفاق، پس معلوم و محقق یابد که شما در این ادعا و نسبت دروغگو باشید و افترا نمودید بر او. وَ مَا اللَّهُ
بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ: و نیست خدا غافل از آنچه میکنید از کتمان حق و تکذیب قرآن و انکار پیغمبر آخر الزمان صلّی اللّه علیه و آله
و سلّم پس بترسید از جزا دادن خدا بر اعمال شما به آنچه مستحق باشید از عقاب.
متصل به کتمان باشد. « من » نکته: مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً بنابر معنی دوم
[سوره البقرة ( 2): آیه 141 ]... ص : 271
( تِلْکَ أُمَّۀٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ ( 141
تِلْکَ أُمَّۀٌ قَدْ خَلَتْ: آن جماعت مذکوره قومی بودند که رفتند و درگذشتند، لَها ما کَسَ بَتْ: مر ایشان راست آنچه کسب نمودند و
بجا آوردند از
ص: 272
اعمال، وَ لَکُمْ ما کَسَ بْتُمْ: و براي شما است آنچه کسب نمودهاید، یعنی جزاي کردار هر یک از آنها و شما از ثواب و عقاب محقق
خواهد بود. وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ: و پرسیده نشوید از آنچه ایشان کردهاند، یعنی شما مسئوولیت ندارید از عملیات آنان.
تبصره: در تکرار آیه شریفه چند وجه ذکر شده: 1- به جهت مبالغه است در تحذیر و زجر از آنچه در طباع آنان مستحکم شده از
افتخار به پدران و اعتماد بر آنها. 2- خطاب آیه سابقه به اهل کتاب، و در این آیه به جهت تحذیر امت حضرت خاتم صلّی اللّه علیه
صفحه 164 از 303
در اول انبیاء هستند، و در دوم اسلاف یهود و نصاري. یا اول راجع به امت « امۀ » و آله و سلّم باشد از اقتداي به ایشان. 3- مراد
ابراهیم، و دوم راجع به امت یهود میباشد. 4- تکرار براي اهمیت مطلب خارج از فصاحت نیست، بلکه لازم و واجب میباشد.
[سوره البقرة ( 2): آیه 142 ]... ص : 272
( سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِي مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 142
سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ: زود باشد که کم خردان و سبک عقلان از مردم، یعنی یهود و منافقان و مشرکان که به تقلید و بدون
تأمل منکر تغییر قبله شده، بر وجه ملامت گویند: ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها: چه باز گردانید مسلمانان را از قبلهاي که ثابت
بودند بر آن، یعنی بیت المقدس.
ابن بابویه روایت نموده که حضرت نماز خواندند به بیت المقدس سیزده سال در مکه و نه ماه در مدینه.
علی بن ابراهیم از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که فرمود: قبله متحول شد به کعبه بعد از آنکه پیغمبر صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم ده ماه در مکه و ص: 273
هفت ماه در مدینه، بعد از هجرت به طرف بیت المقدس نماز خوانده بودند.
نفس است تا چون بگویند دشوار نیاید یا مهیا شدن جواب و اعجاز حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه «1» و فایده تقدیم اخبار آیه توطین
و آله و سلّم چون اطلاع از غیب است که مطابق واقع گشته. قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ: بگو اي پیغمبر براي خدا است جهت مشرق
که خانه کعبه در آن واقع، و جهت مغرب که بیت المقدس در آن طرف میباشد، یعنی خداي، مالک جهت مشرق و مغرب و سایر
جهات است، و مختص نیست به او مکانی بلکه مالک حقیقی تمام امکنه او سبحانه باشد نه غیر، و قبله امر تعبدي است به حسب
حکمت و مصلحت که مقتضی داند امر فرماید. یَهْدِي مَنْ یَشاءُ: خداي تعالی هدایت فرماید و راه مینماید به الطاف خاصه خود هر
که را خواهد، إِلی صِ راطٍ مُسْتَقِیمٍ: به راه راست که امور دینیه میباشد، یا ثابت میدارد به راه راست آنان را که قبول کنند ایمان را،
زیرا آن طریق بهشت است.
تنبیه: صاحب کنز العرفان بیان نموده که توجه به کعبه معظمه، صراط مستقیم است، زیرا تمایل به قبله یهود ندارد که طرف غرب
است، و همچنین به قبله نصاري که جانب شرق باشد چه راست و چپ منحرف است به جهت آنکه توجه به این دو طرف مظنه
پرستش آفتاب است.
و «2» طبرسی- فرماید: آیه شریفه دال است بر بطلان قول کسی که گوید بیت المقدس اولی میباشد از کعبه، زیرا موطن انبیاء باشد
مسلم است در امر عبادي امور ظاهریه و استحسانات عقلیه راه ندارد، بلکه فقط منحصر در تعبد خواهد بود.
__________________________________________________
1) توطین: دل بستن، دل نهادن. )
. 2) تفسیر مجمع البیان، جلد اوّل صفحه 223 )
[سوره البقرة ( 2): آیه 143 ]... ص : 273
وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّۀً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَ هِیداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَۀَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ
یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاَّ عَلَی الَّذِینَ هَدَي اللَّهُ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِ یعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ
( رَحِیمٌ ( 143
ص: 274
صفحه 165 از 303
بعد از آن فضل امت حضرت خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را بر سایر امم بیان فرماید:
وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ: (اشاره است به مفهوم آیه قبل) یعنی چنانچه قرار دادیم شما را، أُمَّۀً وَسَطاً: گروهی برگزیده، یا جمعی با عدالت
که تزکیه شدهاید به علم و عمل. یا شما امت پیغمبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را از جهت تکالیف امت وسط قرار دادیم
نسبت به تکالیف امم سابق و گذشته.
تحقیق: وسطیت شریعت حضرت احمدیه و امت محمدیه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به دو مقدمه محقق میشود:
مقدمه اول: اثبات آنکه بهترین کارها حد وسط است- مراد از وسط، مقام عدل و حدّ استوار باشد در هر چیزي، یعنی عاري از
افراط به زیادتی بر مطلوب، و عاري از تفریط به نقصیه بر مقصود بوده باشد، مثلا در ملکات، مقام وسط همان ملکه عدالت است
مثل شجاعت نسبت به طرفین تهوّر و جبن و عفت نسبت به طرفین شره و خمول. و در میزان- تساوي کفین. و در مطعومات- پخته
نسبت به خام و سوخته. و در ملبوسات معتدل لباس نسبت به کوتاه و بلند. و همچنین در سایر موضوعات وضوح این مطلب بر عاقل
مخفی نیست.
مقدمه دوم: ثبوت وسطیت در اسلام- جعل قانون و تشریع ادیان،
ص: 275
محقق شد که براي سعادت و تکمیل نفوس انسانیت است. و چون انسان مرکب از روح و بدن و هر یک را صحت و مرضی باشد
رعایت هر دو لازم آید، لذا اگر شریعتی، روحانی محض باشد افراط، و اگر جسمانی فقط باشد تفریط خواهد بود. پس وسط، ادیان
و قوانین شریعت عادله است که جمع بین حقین و مصلحت جنبتین و رعایت نشأتین را ملحوظ دارد و نسبت به هر یک حدي تعیین
فرماید.
بعد از لحاظ مقدمتین، وضوح این مرحله از مقایسه و موازنه شریعت اسلامیه با کلیه شرایع عالم بنظر عمقی و فکر دقی حاصل آید
که جاعل این قانون مراعات جمیع مصالح نوعی و شخصی، روحی و جسدي، دنیائی و آخرتی تمام افراد بشر را از عالی و دانی،
غنی و فقیر وضیع و شریف تا انقراض عالم رعایت فرموده، و هر یک را حدي به اعمال قواي باطنه مقرر که در نتیجه آن نظام معاش
و معاد کلیه جامعه بشر محقق یابد. و امتی که تابع این شریعت مطهره باشد، البته امت وسط خواهند بود.
لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ: براي اینکه باشید گواهان براي انبیاء بر مردمانی که منکر به نبوتند. این بیان علت جعل است، یعنی شما را
امت عدل و وسط قرار داد تا شاهد باشید بر مردمان. وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَ هِیداً: میباشد رسول شاهد بر شما، یعنی حضرت
محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به راستی و درستی شما شاهدي عادل و گواهی صادق است. در روایت وارد شده که این شهادت
روز قیامت خواهد بود که امم سابقه انکار کنند تبلیغ پیغمبران را، پس امت حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را حاضر
کنند و شهادت دهند به تبلیغ انبیاء. آنگاه امم سابقه گویند: از کجا دانستید تبلیغ انبیاء را؟ جواب دهند: ما به اخبار حق تعالی
دانستیم در کتاب ناطق به پیغمبر صادق، پس حضرت رسالت را حاضر و از حال امت سؤال نمایند، حضرت به عدالت آنها گواهی
دهد.
تنبیه: باطن آیه شریفه مخصوص است به ائمه معصومین، و احادیث خاصه و عامه وارد شده:
ص: 276
اما خاصه- در منهج- یزید بن معاویه عجلی از حضرت سجاد و باقر علیهما السلام روایت نموده فرمودند: مائیم امت وسط، و رسول
«1» . خدا شاهد است بر ما، و ما شاهدان خدائیم بر خلقش و حجج او هستیم در زمین
تفسیر برهان- از حضرت صادق علیه السّلام در این آیه شریفه: قال نحن الشّ هداء علی الناس بما عندهم من الحلال و الحرام و بما
فرمود: مائیم گواهان بر مردم به آنچه نزد آنهاست از حلال و حرام و به آنچه ضایع ساختند از آن احکام. «2» . ضیّعوا منه
صفحه 166 از 303
و اما عامه- ابو القاسم حاکم حسکانی در شواهد التنزیل از سلیمان بن قیس هلالی از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام قال ایّانا غنی
فرسول اللّه شاهد علینا و نحن شهداء اللّه علی خلقه و حجّته فی ،« لتکونوا شهداء علی النّاس و یکون الرّسول علیکم شهیدا » بقوله
فرمود: بتحقیق خداي تعالی ما را «3» . ارضه و نحن الّذین قال اللّه تعالی: و کذلک جعلناکم امّۀ وسطا لتکونوا شهداء علی النّاس
پس رسول خدا شاهد بر ما، و ما شاهدیم بر خلق او و حجت او در زمین، و مائیم « لتکونوا شهداء علی النّاس » خواسته در کریمه
کسانی که فرموده در شأن آنها: و کذلک جعلناکم امّۀ وسطا.
تتمه: بعض از مفسرین آیه را مخصوص گردانیده به ائمه معصومین به دو وجه:
-1 آنکه حق تعالی وصف امت فرمود به عدالت و البته غیر معصوم نباشد، زیرا ذات علیم دانا باشد به تزکیه ظاهر و باطن آنکه
حکم به عدالت او فرمود.
2 -
ه
ک
ن
آ
ن
ا
ش
ی
ا
ا
ر
ر
د
ت
د
ا
ه
ش
ر
ی
ظ
ن
ر
ب
م
غ
ی
پ
ه
د
ی
ن
ا
د
ر
گ
،
و
ن
آ
ت
ر
ض
ح
م
و
ص
ع
م
ت
س
ا
،
سپ ن
ا
ش
ی
ا
ز
ی
ن
م
و
ص
ع
م
د
ن
ش
ا
ب
.
__________________________________________________
. 1) تفسیر منهج الصادقین، جلد اوّل، صفحه 315 )
2) تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه 160 ، حدیث چهارم. )
. 3) شواهد التنزیل، جزء اوّل، صفحه 92 )
ص: 277
وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَۀَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها: و قرار ندادیم قبله عبادت را به جهتی که پیش از این بودي بر آن که کعبه معظمه باشد، چه
حضرت در مکه نماز را به جانب کعبه میگذارد، بعد از هجرت به مدینه مأمور شد به طرف بیت المقدس جهت تألیف یهود، بعد
مأمور شد ثانیا به کعبه. یا مراد به قبله صخره بیت المقدس باشد، چنانچه ابن عباس نقل نموده که قبله پیغمبر در مکه بیت المقدس
مخبر به بنابر ) «1» بود الا آنکه کعبه را میان خود و بیت المقدس قرار میداد. و روایتی از حضرت صادق علیه السّلام نیز وارد شده
اول جعلی است که ناسخ است و بنابر دوم منسوخ) حاصل آنکه اصل امر در این باب استقبال به کعبه باشد و ما نگردانیم قبله تو را
بیت المقدس، إِلَّا لِنَعْلَمَ: مگر آنکه بدانیم یعنی امتحان نمائیم به این وجه که معامله آزمایش کنندگان کنیم، مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ: آن
کس را که پیروي کند پیغمبر را بعد از تحویل آن در گذاردن نماز به طرف کعبه، مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ: از آن کس که باز
گردند بر پاشنههاي خود یعنی برگردند از کعبه.
تبصره: تحویل قبله از کعبه به بیت المقدس، امتحانی بود براي دو دسته: اول: یهود نظر به آنکه بیت المقدس قبله آنان بود، چون
پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از بیت المقدس به امر الهی روي به طرف کعبه نمود، از پیروي حضرت خارج شدند. دوم:
مشرکین به جهت تألّف آنان به کعبه، چون حضرت به بیت المقدس متوجه شد جمعی برگشتند، پس به آزمایش، متابعان و
مخالفان هر فرقه محقق گردید.
وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً: و اگرچه تولیه یا تحویل قبله هر آینه بزرگ و شاق و گران است بر مردمان، إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَي اللَّهُ: مگر بر
کسانی که هدایت فرموده خداي تعالی ایشان را و آنها هم قبول نموده راسخ و ثابت گشتند در ایمان و امتثال اوامر الهی، یعنی
کسانی که نزد ظهور آیات داله بر هدایت که محض لطف و توفیق سبحانی است، در طریق اهتدا سلوك
__________________________________________________
1) تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه 160 ، حدیث دوّم. )
ص: 278
نموده و منقاد احکام دین او شده استقامت ورزیدند دیگران به سوء اختیار خود از قبول هدایت و ثبات در ایمان امتناع نمودند.
صفحه 167 از 303
تبصره: فرط رسوخ ایمان و ثبات و استقامت در فرمان حضرت سبحان نسبت به حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام، از اینجا محقق و
معلوم گردد که در اثناي نماز ظهر چون حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم متحول شد به جانب کعبه، فورا آن حضرت با
جمعی از مؤمنین به کعبه توجه نمودند، باقی به جهت ضعف و سستی ایمان و نفاق بر حال خود ماندند و لذا در وصف آن حضرت
واقع شده: المصلیّ الی القبلتین: نماز گذارنده به دو قبله، اتفاق اهل اسلام است و انکاري در آن نیست.
تکمله: شعبی نقل نموده که در بصره، مجلس حجاج بن یوسف ثقفی لعنه اللّه بودیم. امراء و اولاد مهاجر و انصار همه حاضر، حسن
بصري وارد شد، حجاج او را اکرام نمود. در اثناي کلام، حدیث حضرت امیر المؤمنین در میان آمد، حجاج جسارت کرد. ما نیز از
ترس تابع شدیم.
حجاج گفت: یا ابا سعید در حق علی علیه السّلام چه گوئی؟ گفت:
حق تعالی فرماید: إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَي اللَّهُ، حضرت علی علیه السّلام از کسانی بود که خدا ثبوت در ایمان به او ارزانی فرمود، و او
اول کسی بود که در تحویل قبله اقتدا به پیغمبر نمود، و او پسر عم رسول و داماد او و دوستترین مردمان است به او و او را نزد خدا
سابقهاي هست که نه تو و نه هیچکس از مردمان دفع آن نتواند کرد، ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ حجاج چون این را شنید ساکت
شد.
شأن نزول: یهود، شبهه میان مردم انداختند که اگر قبله جهت کعبه است، پس آنانکه به بیت المقدس نماز گزاردند و مردند به
گمراهی باشند آیه شریفه نازل شد: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ: و نباشد خداي تعالی که ضایع گرداند ایمان شما را، یعنی نمازي
را که به اعتقاد صحیح به طرف بیت المقدس گذاردید صحیح و مثاب خواهید بود. تسمیه نماز به ایمان به سبب آنست که نماز
رکن اعظم ایمان و ستون اسلام است. إِنَّ
ص: 279
اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ
: بدرستی که خدا مهربان است به مردمان که ضایع نفرماید اجر آنها را، بخشاینده به آنان که صلاح ایشان را وانگذارد.
تنبیه: رأفت عبارت است از رقت حاصله در قلب که مایل شود به طرف مقابل لطف نماید، لکن این قسمت موجب تغیر و حدوث، و
آن بر ذات سبحانی محال است. پس لازمه رأفت که احسان و عطیه باشد در باره بندگان منظور فرماید.
[سوره البقرة ( 2): آیه 144 ]... ص : 279
قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَۀً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ
( الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ ( 144
شأن نزول: یهود سرزنش نمودند حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را و میگفتند: تو تابع ما هستی، زیرا نماز به قبله ما
گذاري.
حضرت از این سخن بسیار مهموم بود تا نیمه شبی از خواب برخاست به آسمان نگاه، و منتظر آنکه حق تعالی او را فرجی مرحمت
فرماید. چون روز شد وقت نماز ظهر که حضرت در مسجد بنی سالم نماز ظهر دو رکعت بجا آورد، جبرئیل نازل و بازوي مبارك
را گرفته به طرف کعبه متحول ساخت و آیه شریفه نازل شد:
قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ: بتحقیق میبینیم گردیدن روي تو را در جهت آسمان براي نزول وحی، فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَۀً تَرْضاها:
پس متمکن ساختیم تو را به توجه نمودن به آن قبلهاي که خوشنود و راضی داري آن را. فَوَلِّ وَجْهَکَ: پس بگردان روي خود را،
مراد همه بدن
صفحه 168 از 303
ص: 280
است، شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ: جانب مسجد الحرام که محیط است به خانه کعبه.
نکته: تسمیه بدن به وجه به جهت آنست که ظهور توجه بدن میباشد. و ذکر مسجد نه کعبه به جهت آنست که حضرت در مدینه
بود و بعید را کافی است مراعات جهت کعبه چنانچه از ابن عباس نقل است که خانه کعبه تمامش قبله باشد، و قبله خانه درب آن
است، و درب قبله اهل مسجد، و مسجد قبله اهل حرم، و حرم قبله تمام اهل زمین است.
بعد از آن به جهت تصریح به عموم حکم امت فرماید: وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ: و هر جا که باشید در دیار و صحرا و کوه و دشت و شرق و
غرب و بخواهید نماز گذارید، فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ: پس بگردانید رویهاي خود را به طرف مسجد الحرام.
بعد بیان عناد یهود را فرماید: وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ: و بدرستی که آنان که داده شدهاند کتاب، یعنی یهود، لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ
رَبِّهِمْ: هر آینه میدانند که تحویل یا توجه به کعبه درست و راست و از جانب پروردگار ایشان حکم صادر شده و علم آنها که در
تورات مکتوب است که پیغمبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به دو قبله نماز گذارد و آخر قبله کعبه معظمه باشد، وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ
عَمَّا یَعْمَلُونَ: و نیست خداي تعالی بیخبر از آنچه میکنند یهود از انکار قبله با وجود علم آنها به حقیقت آن و آنچه بجا میآورند
از مؤمنان از تصدیق.
تبصره: شرافت کعبه معظمه وجوهی است: 1- بانی کعبه حضرت ابراهیم خلیل اللّه علیه السّلام است. 2- هلاك ابرهه و لشکرش به
ابابیل و باریدن سجیل. 3- ظهور آیات بینات و مقام حضرت ابراهیم علیه السّلام.
-4 مکه محل تولد حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. 5- مکان تأسیس دولت اسلامی است.
[سوره البقرة ( 2): آیه 145 ]... ص : 280
وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَۀٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُ هُمْ بِتابِعٍ قِبْلَۀَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ
( بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ ( 145
ص: 281
شأن نزول: یهود گفتند: اگر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آیتی بر صدق دعوي خود در توجه به کعبه بیاورد، به او ایمان آوریم
حق تعالی در تکذیب آنان آیه شریفه نازل فرمود:
وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ: و اگر هر آینه بیاوري اي پیغمبر آنانکه عطا شدهاند کتاب یعنی یهود، بِکُلِّ آیَۀٍ: به هر معجزه و
آیتی را که از تو طلبند بر حقیقت توجه به کعبه، ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ: پیروي نکنند آنها قبله تو را. یعنی ترك اهل کتاب قبله تو را نه به
جهت شبهه باشد تا به حجت زایل شود، بلکه به سبب عناد و انکار باشد. وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ: و نیستی تو پیروي کننده مر قبله
ایشان را، وَ ما بَعْضُ هُمْ بِتابِعٍ قِبْلَۀَ بَعْضٍ: و نیست بعضی از ایشان پیروي کننده قبله بعض دیگر را، زیرا قبله یهود غربی و قبله نصاري
شرقی است، و هیچیک قبله دیگري را پیروي نکند. وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ: و اگر هر آینه پیروي کنی بر سبیل فرض آرزوهاي آنها
را در باب قبله، مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ: بعد از آنکه آمد تو را علم به اینکه قبله کعبه حق است به وحی آسمانی، إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ
الظَّالِمِینَ: بتحقیق تو در آن هنگام که پیروي آنها کنی هر آینه از ستمکاران باشی.
تنبیه: آیه شریفه از چند جهت تأکید تهدید فرموده: 1- تعظیم حقی که معلوم است. 2- تحریض بر اقتفاي آن حضرت. 3- تحذیر از
پیروي هوي. 4- قبح صدور گناه از انبیاء. و چون به برهان ثابت شده عصمت انبیاء از کلیه گناهان، پس آیه یا در بیان عظمت گناه
پیروي مخالفان
ص: 282
صفحه 169 از 303
است، و یا خطاب به پیغمبر و مراد امت میباشد زیرا آن حضرت واسطه در خطاب است.
[سوره البقرة ( 2): آیه 146 ]... ص : 282
( الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ( 146
الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ: آنانکه عطا فرمودیم ایشان را کتاب تورات و انجیل، یَعْرِفُونَهُ: میشناسند پیغمبر را در صدق نبوت، کَما
یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ: همچنانکه میشناسند پسران خود را، یعنی اهل کتاب میشناسند حضرت خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به
اوصاف و معجزات مانند شناسائی پسران خود که مشتبه بغیر نمیشود بلاشک و شبهه میدانند که آن حضرت پیغمبر حق است،
لکن به جهت عناد انکار کنند.
یکی از اصحاب نقل نموده که خواستم از اهل کتاب که مصدق این آیه باشد و به آن اعتراف کند بشناسم، از عبد اللّه سلام عالم
بزرگ یهود پرسیدم: شما در کتاب خود این پیغمبر را میشناسید؟ گفت: من او را از پسر خود که در میان اطفال بازي کند بهتر
میشناسم. گفتم: چگونه؟
گفت: من هیچ شک ندارم در اینکه حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیغمبر خدا میباشد، و اما پسر من ممکن است
مادرش خیانت کرده باشد و از دیگري حاصل نموده به من نسبت دهد. من تعجب نمودم از تشبیه او با تشبیهی که حق تعالی در این
آیه فرموده در معرفت یهود پیغمبر مکرم علیه السّلام را.
وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ: و بدرستی که گروهی از ایشان، لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ:
هر آینه میپوشانند حق را که صفت حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است از عوام. وَ هُمْ یَعْلَمُونَ: و حال آنکه ایشان
میدانند کتمان حق را، یعنی دانسته انکار حق را نمایند.
ص: 283
[سوره البقرة ( 2): آیه 147 ]... ص : 283
( الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ ( 147
الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ: آنچه پیغمبر بر آنست از دین اسلام حق است از جانب پروردگار تو، و حق آن چیزي است که ثابت شده از جانب
حق تعالی میباشد. فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ: پس مباش البته البته از شک کنندگان در اینکه این پیغمبر از جانب حق تعالی مبعوث و
افعال آن حضرت به امر الهی است.
تنبیه: آیه شریفه آگاهی است نسبت به امت مرحومه که دیانت اسلام و کتاب قرآن و حضرت پیغمبر آخر الزمان حق و از جانب حق
و به حق نازل شده، پس نبوده باشید از شک کنندگان در هیچیک از آن، و به حوادث دوران و انقلابات زمان تبدل و تغیّري در
معتقدات آنها حاصل نگردد، چنانچه فرمود پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم المؤمن کالجبل لا تحرّکه العواصف: یعنی مؤمن مانند
کوه ثبات دارد که متحرك نکند او را بادهاي مخالف.